مدلهای مدیریت دانش در دانشگاهها
مدیریت دانش در محیطهای دانشگاهی، مجموعهای از فرآیندها و الگوهایی است که هدف آنها خلق، سازماندهی، بهاشتراکگذاری و بهکارگیری دانش در تمامی سطوح آموزشی و پژوهشی است.
در این بخش، با مهمترین مدلهای شناختهشدهی مدیریت دانش آشنا میشویم که هر یک، چارچوبی برای تبدیل دادهها و تجربههای پراکنده به سرمایهی دانشی سازمانی ارائه میدهند.
۱. مدل نوناکا و تاکوچی (SECI)
این مدل از بنیادیترین الگوهای مدیریت دانش است که بر تعامل مداوم میان دانش ضمنی (تجربهها، مهارتها و درک شخصی) و دانش صریح (مستندات، گزارشها و دادهها) تأکید دارد.
چرخهی SECI شامل چهار مرحله است:
اجتماعیسازی: انتقال دانش ضمنی از طریق تعامل، مشاهده و تجربهی مشترک.
برونسازی: تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح در قالب مقاله، مستند یا محتوای آموزشی.
ترکیب : ادغام دانشهای صریح برای ایجاد دانش جدید.
درونیسازی : استفاده و درک عمیق از دانش در عمل.
کاربرد دانشگاهی: این مدل بستر مناسبی برای ثبت تجربههای آموزشی استادان و تبدیل آنها به منابع آموزشی قابلدسترس برای دیگر اعضای دانشگاه فراهم میکند.
.webp)
۲. مدل ویگ (Wiig Model)
ویگ بر این باور است که دانش زمانی ارزشمند است که بتوان از آن برای تصمیمگیری، یادگیری و اقدام مؤثر استفاده کرد.
او دانش را به چهار دسته تقسیم میکند:
دانش عمومی: دانستههای مشترک میان اعضای سازمان.
دانش شخصی: تجربهها و بینشهای فردی.
دانش تخصصی: مهارتها و دانش حرفهای.
دانش سازمانی: سیاستها، ساختارها و رویههای رسمی.
کاربرد دانشگاهی: این مدل کمک میکند تا دانشگاه بتواند دانش تخصصی استادان و تجربیات فردی آنها را به دارایی سازمانی تبدیل کند و از دوبارهکاری جلوگیری شود.
.webp)
۳. مدل بوکوویتز و ویلیامز (Bukowitz & Williams Model)
این مدل مدیریت دانش را فرآیندی پویا و چرخهای میداند که از کسب تا بهکارگیری دانش ادامه دارد.
چرخهی آن شامل مراحل زیر است:
۱. دستیابی به دانش (Get)
۲. بهکارگیری دانش (Use)
۳. یادگیری از نتایج (Learn)
۴. مشارکت و اشتراکگذاری (Contribute)
۵. بهروزرسانی و حذف دانشهای منسوخ (Divest)
کاربرد دانشگاهی: این الگو در سامانههای آموزش مجازی قابل استفاده است تا دانش بهصورت مستمر در جریان باشد، نه صرفاً در قالب محتوای ثابت.
.webp)
۴. مدل پروبست (Probst Model)
پروبست مدیریت دانش را در قالب هشت عنصر اصلی تعریف میکند:
اهداف دانشی، شناسایی، کسب، توسعه، اشتراکگذاری، استفاده، نگهداری و ارزیابی دانش.
کاربرد دانشگاهی:
این مدل برای طراحی استراتژی دانشی در سطح دانشگاه بهکار میرود؛ بهویژه در تعیین اهداف دانشی برای دانشکدهها و ارزیابی میزان اثربخشی فرایندهای یادگیری و پژوهش
۵. مدل چو (Choo Model)
چو معتقد است که سازمانها از دانش برای درک بهتر محیط، خلق معنا و تصمیمگیری آگاهانه استفاده میکنند.
او سه فرایند اصلی را معرفی میکند:
خلق معنا (Sense-making)
تولید دانش جدید (Knowledge creation)
تصمیمگیری مبتنی بر دانش (Decision-making)
کاربرد دانشگاهی:
این مدل برای تحلیل دادههای آموزشی و بازخوردهای دانشجویان مناسب است و به دانشگاه کمک میکند تصمیمهای آگاهانهتری در زمینهی برنامهریزی درسی و بهبود کیفیت آموزش اتخاذ کند.
۶. مدل دانشگاه یادگیرنده (Learning University Model)
این مدل دانشگاه را بهعنوان نهادی زنده و پویا میبیند که باید بهطور مستمر از تجربهها و دادههای خود بیاموزد.
کاربرد دانشگاهی
در این چارچوب، هر فعالیت آموزشی یا پژوهشی فرصتی برای یادگیری سازمانی است. دادهها، بازخوردها و خطاها به عنوان منبعی برای اصلاح و نوآوری در فرایندهای آموزشی بهکار گرفته میشوند.
تلفیق آموزش مجازی و سطوح توسعه هویت حرفهای
.webp)
مطالعات جدید، پنج سطح از هویت حرفهای را معرفی میکنند که میتوانند با مدل Wiig ترکیب شوند:
سطح ۱. تازهکار
در سطح نخست، محیطهای آموزش مجازی با چالشی بنیادین مواجه هستند: حضور دانشجویانی که اگرچه در سامانه مدیریت یادگیری LMS ثبتنام کردهاند، اما مشارکت مؤثری در مباحث و تعاملات علمی ندارند. در این مرحله، هر دو نوع تعامل (استاد-دانشجو و دانشجو-دانشجو) بسیار محدود و سطحی است. از منظر مدیریت دانش دانشگاهی، این فاز را میتوان مرحلهای دانست که فاقد یک چرخه اثربخش خلق، تسهیم و بهکارگیری دانش است. در عوض، تمرکز اصلی بر انتقال یکسویه اطلاعات از طریق ابزارهای نرم افزار آموزش مجازی قرار دارد. در چنین شرایطی، دانش عمدتاً در حافظه کوتاهمدت پردازش شده و به ندرت به سطوح عمیقتر پردازش مفهومی و درونیسازی میرسد. این وضعیت، بیانگر شکلگیری اولیه هویت حرفهای تحت تأثیر عوامل بیرونی است که پیوند ضعیفی با اهداف اصیل مدیریت دانش دانشگاهی و تعمیق محتوای علمی دارد. به طور خلاصه، این مرحله، نقطه ورود به چرخه یادگیری مجازی است که برای جلوگیری از رکود، نیازمند برنامهریزی دقیق مبتنی بر اصول مدیریت دانش برای تحول به سطوح بالاتر درک و تعامل است.
سطح ۲. مبتدی
در سطح دوم، دانشجویان با مفاهیم پایهای آموزش مجازی و مسیرهای دسترسی به دانش آشنا هستند اما در استفاده کاربردی از آن دچار سردرگمیاند. در این مرحله، رابطه میان محتوای ارائهشده از سوی سامانههای مدیریت آموزش مجازی و کاربرد آن در موقعیتهای واقعی حرفهای، ضعیف است. مدیریت دانش دانشگاهی در این سطح بیشتر بر روی انباشت داده تمرکز دارد تا بر کاربست اثربخش آن. از نظر هویت حرفهای، افراد در این سطح تمرکز زیادی بر مسائل اجرایی روزمره دارند (مانند برخورد با والدین یا مدیریت رفتار دانشآموز) اما ادغام آن با بنیانهای علمی آموزش بسیار کمرنگ است. چالش اساسی در این سطح، عدم همراستایی میان درک علمی و تجربه عملی است که میتواند منجر به گسست شناختی شود. بنابراین، لازم است آموزشهای مجازی به گونهای طراحی شوند که امکان تمرین عملی، تحلیل موردی و بحثهای تعاملی درونگروهی را تقویت کنند.
سطح ۳. شایستگی
سطح سوم به دانشجویانی اختصاص دارد که حجم قابل توجهی از دانش را اندوختهاند اما هنوز نمیتوانند آن را بهدرستی در شرایط واقعی و حرفهای پیادهسازی کنند. این مرحله در آموزش مجازی فرصتی است برای تعمیق مدیریت دانش دانشگاهی از طریق برنامههایی چون eMentoring و eInternship که امکان یادگیری کاربردی و تعاملی را فراهم میکنند. در این سطح، شناخت از دانش عمیقتر شده اما هنوز تبدیل به مهارت نشده است. هویت حرفهای افراد در این سطح، شروع به شکلگیری علمی و منطقی میکند، اما همچنان نیاز به تجربه عملی هدایتشده دارد. نقش جوامع آموزش مجازی در این مرحله بسیار مهم است، زیرا میتوانند فضای مناسبی برای انتقال تجارب میاننسلی و تبیین راهکارهای استفاده از دانش فراهم کنند. ابزارهایی مانند نرمافزارهای آموزش مجازی، دورههای پروژهمحور و پلتفرمهای یادگیری مشارکتی، میتوانند انتقال دانش را به سطح کنشگرایانه ارتقاء دهند.
سطح ۴. کارشناس
سطح کارشناس زمانی اتفاق میافتد که دانشجویان بتوانند بین نظریه و عمل ارتباط برقرار کنند و از دانش خود در شرایط مختلف حرفهای بهدرستی استفاده نمایند. آموزش مجازی در این سطح به مرحله بلوغ میرسد و سامانههای مدیریت دانش دانشگاهی به صورت اثربخشتری برای اشتراک دانش، ارزیابی، بازخورد و بهروزرسانی محتوای علمی عمل میکنند. در این سطح، فرد دارای تصویر ذهنی شفاف از حرفه خود است و میتواند به عنوان عضوی از یک جامعه حرفهای معتبر شناخته شود. جوامع آموزش مجازی در این سطح به صورت تخصصیتر فعالیت کرده و اعضای آن درباره موضوعات تحقیقاتی پیشرفته، فرصتهای تامین مالی و راهکارهای عملی بحث و تبادل نظر میکنند. استفاده از منابع چندرسانهای، روششناسیهای دقیقتر و ارتباط بینالمللی در چارچوب آموزش مجازی، مسیر توسعه حرفهای را هموارتر میسازد.
سطح ۵. استاد
در بالاترین سطح، دانش بهصورت کامل درونی شده و فرد نه تنها قابلیت تحلیل، تصمیمگیری و اقدام مستقل در محیطهای پیچیده را دارد، بلکه در شکلگیری استانداردهای حرفهای و تدوین سیاستهای کلان نیز مشارکت میکند. در این مرحله، آموزش مجازی تبدیل به بستر اصلی مدیریت دانش دانشگاهی شده و شبکههای آموزش الکترونیکی نقشی کلیدی در توسعه دانش جهانی ایفا میکنند. افراد در این سطح، درک عمیقی از پیامدهای اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی آموزش دارند و فعالیت آنها در انجمنهای تخصصی، کنفرانسها، تولید محتوای علمی و استانداردسازی آموزشی، پررنگ است. هویت حرفهای در این مرحله با مفهوم nomos گره خورده است؛ مفهومی که نشاندهنده پذیرش قوانین نانوشته و فرهنگی حرفه است. پلتفرمهای پیشرفته LMS، سامانههای تحلیلی یادگیری، دادهکاوی آموزشی و ابزارهای مشارکت جهانی، در این سطح از آموزش مجازی مورد استفاده قرار میگیرند تا هم مدیریت دانش را ارتقاء دهند و هم افقهای تازهای برای حرفهمندی علمی بگشایند.
.webp)
مزایای آموزش مجازی در مدیریت دانش دانشگاهی
بهکارگیری سامانه آموزش الکترونیک در دانشگاهها، فراتر از انتقال محتوا به فضای دیجیتال است. این سامانه بهعنوان زیرساختی هوشمند، نقش مهمی در مدیریت، ذخیرهسازی، تبادل و بهکارگیری دانش دانشگاهی ایفا میکند.
در ادامه به مهمترین مزایای آن در چارچوب مدیریت دانش اشاره میشود:
۱. تسهیل در اجرای e-Internship کارورزی مجازی
سامانه آموزش الکترونیک بستر مناسبی برای طراحی و اجرای دورههای کارورزی آنلاین فراهم میکند. در این محیط، دانشجویان میتوانند با پروژههای واقعی سازمانها همکاری کرده، گزارشهای خود را بارگذاری کنند و بازخوردهای استادان را بهصورت لحظهای دریافت نمایند.
این فرایند نهتنها موجب ارتقای مهارتهای عملی میشود، بلکه دادهها و تجربههای حاصل از کارورزی نیز در سیستم ذخیره شده و به بخشی از بانک دانش دانشگاه تبدیل میگردد.
۲. ثبت و مستندسازی نظاممند دانش
در سامانه آموزش الکترونیک، هر تعامل آموزشی ( از گفتوگوهای درسی تا پروژههای تحقیقاتی ) قابل ثبت و تحلیل است. این ویژگی باعث میشود دانش تولیدشده در طول دورهها از بین نرود و بهصورت ساختارمند در اختیار سایر استادان، پژوهشگران و دانشجویان قرار گیرد.
۳. تسهیل در اشتراکگذاری و همکاری علمی
نرم افزار آموزش مجازی، با فراهمکردن تالارهای گفتوگو، بانک محتوای مشترک و امکان ویرایش گروهی، فرایند اشتراک و خلق دانش جمعی را تسهیل میکند. در نتیجه، دانش از سطح فردی فراتر رفته و به دارایی سازمانی دانشگاه تبدیل میشود.
۴. پشتیبانی از تصمیمگیری مبتنی بر داده
با تجمیع دادههای آموزشی، ارزیابیها و بازخوردهای دانشجویان در سامانه آموزش الکترونیک، مدیران و برنامهریزان میتوانند تصمیمهای دقیقتری در زمینه بهبود روشهای تدریس، طراحی محتوا و مدیریت منابع اتخاذ کنند.
۵. گسترش دسترسی به دانش و کاهش محدودیتهای مکانی
آموزش مجازی مرزهای زمانی و مکانی را حذف میکند و زمینهی دسترسی برابر به دانش را برای همهی دانشجویان، حتی در مناطق دورافتاده، فراهم میسازد. این ویژگی با هدف مدیریت دانش دانشگاهی کاملاً همراستا است؛ چراکه دانش را از انحصار فضا و زمان خارج میکند.
۶. بهبود مستمر فرایندهای آموزشی
سامانه آموزش الکترونیک فرایند آموزش را بهصورت مستمر ارزیابی و بهروزرسانی میکند. این سامانهها دادههای یادگیری، خطاها و بازخوردها میتوانند به عنوان منبعی برای اصلاح و بهبود دورهها به کار روند و به ایجاد دانش سازمانی پویا کمک کنند.
.webp)
جمعبندی
تلفیق سامانه آموزش الکترونیک با مدلهای مدیریت دانش در دانشگاهها، به ایجاد بستری پویا برای یادگیری، اشتراک تجربه و توسعه مهارتهای پژوهشی منجر میشود. این همافزایی نهتنها باعث بهبود کیفیت آموزش و دسترسی آسانتر به منابع علمی میشود، بلکه جریان دانش را در سطوح مختلف دانشگاه تسهیل میکند. بهویژه با استفاده از LMS فارسی، دانشگاهها میتوانند ضمن حفظ یکپارچگی فرهنگی و زبانی، فرآیند آموزش و مدیریت دانش را به شکلی بومیسازیشده و کارآمد پیش ببرند. در نتیجه، محیط دانشگاهی به نهادی هوشمندتر، منعطفتر و دانشمحورتر تبدیل میشود.