برای حفاظت از مشاغل جدید یا تازه تأسیس شده، لازم است درک کنیم که چه چیزی می تواند منجر به شکست در یک کسب و کار کوچک شود و چگونه می توان به طور کلی از هر مانعی جلوگیری یا از آن اجتناب کرد. مهمترین دلایل شکست یک کسب و کار کوچک شامل مواردی از جمله کمبود سرمایه یا بودجه، مدیریت ناکافی برای حفظ تیم، زیرساخت یا مدل تجاری معیوب و ابتکارات بازاریابی ناموفق است. در صورت نیاز به دریافت مشاوره کسب و کار با پاوینو در ارتباط باشید.
درخواست مشاورهنکات کلیدی
- کمبود پول بزرگترین خطر برای یک کسب و کار کوچک است. مالکان اغلب می دانند که چه میزان بودجه روزانه مورد نیاز است اما درمورد میزان درآمد کسب شده، شفافیتی وجود ندارد و قطع ارتباط این دو می تواند فاجعه بار باشد.
- عدم تجربه مدیریت یک کسب و کار یا عدم تمایل به تفویض اختیار می تواند بر یک کسب و کار کوچک تأثیر منفی بگذارد، همانطور که یک طرح تجاری با تجسم ضعیف، می تواند منجر به مشکلات مداوم پس از فعالیت شرکت شود و تأثیر منفی بر آن بگذارد.
- برنامه های بازاریابی ضعیف برنامه ریزی شده یا اجرا شده، یا عدم بازاریابی و تبلیغات کافی، از دیگر مواردی است که یک کسب و کار کوچک را به عقب می اندازد.
1. تأمین مالی
طبق اعلام اداره تجارت های کوچک، 67٪ درصد مشاغل کوچک طی 10 سال اول شکست می خورند.
دلیل اصلی عدم موفقیت مشاغل کوچک، کمبود بودجه یا سرمایه در گردش است. در بیشتر موارد، صاحبان کسب و کار کاملا می داند که برای ادامه کار روزمره، از جمله حقوق و دستمزد مالی،پرداخت هزینه های سربار ثابت و متنوع، مانند اجاره، آب و برق و اطمینان از پرداخت به موقع فروشندگان خارجی، چه مقدار پول لازم است. با این حال، صاحبان شرکت های ناموفق کمتر با میزان درآمد حاصل از فروش محصولات یا خدمات سازگار هستند. این قطع ارتباط منجر به کمبود بودجه می شود که می تواند به سرعت یک کسب و کار را از کار بیاندازد.
دلیل دوم صاحبان مشاغلی هستند که در قیمت گذاری محصولات و خدمات درست عمل نمی کنند. برای غلبه بر رقابت در صنایع بسیار اشباع شده، شرکت ها ممکن است کالا یا خدماتی را به مراتب پایین تر از پیشنهادات مشابه، با هدف جلب مشتریان جدید قیمت گذاری کنند. در حالی که این استراتژی در برخی موارد موفقیت آمیز است، اما مشاغلی که در نهایت با شکست موتجه می شوند آنهایی هستند که قیمت محصول یا خدمات خود را برای مدت بسیار طولانی پایین نگه می دارند. وقتی هزینه های تولید، مارکتینگ و تحویل بیشتر از درآمد حاصل از فروش جدید باشد، یک کسب و کار کوچک چاره ای جز تعطیلی ندارد.
شرکت های کوچک در مرحله راه اندازی می توانند از طریق دریافت سرمایه به منظور ارائه محصول جدید به بازار، تأمین اعتبار توسعه یا پرداخت هزینه های جاری بازاریابی با چالش هایی روبرو شوند. در حالی که سرمایه گذاران خطرپذیر و وام های بانکی متعارف از منابع مالی موجود برای یک کسب و کار کوچک به حساب می آیند، اما هر شرکت جریان درآمد یا مسیر رشد مورد نیاز برای تأمین بودجه عمده از آنها را ندارد. بدون وجود بودجه ای برای پروژه های بزرگ یا نیازهای مداوم سرمایه در گردش، مشاغل کوچک مجبورند درهای خود را ببندند و شکست را بپذیرند.
برای کمک به یک کسب و کار کوچک در مدیریت موانع تأمین مالی مشترک، صاحبان مشاغل ابتدا باید بودجه ای واقع بینانه برای فعالیت های شرکت تعیین کنند و مایل باشند در مرحله راه اندازی یا توسعه مقداری سرمایه از خزانه خود تهیه کنند. در واقع قبل از اینکه بودجه ای لازم باشد، تحقیق و ایمن سازی گزینه های تأمین مالی از چندین محل ضروری است. وقتی زمان دستیابی به بودجه فرا می رسد، صاحبان کسب و کارهای کوچک باید از قبل منابع مختلفی داشته باشند که بتوانند از آنها برای تامین سرمایه لازم استفاده کنند. ممکن است در این میان شبکه سازی در کسب و کار کمک مفیدی به صاحبان تجارت های کوچک کند.
2. مدیریت ناکافی
هشدار:فقدان یک طرح تجاری و عدم تمایل به انطباق برنامه با چالش ها روز می تواند برای یک کسب و کار کوچک مشکلات ساختاری ایجاد کند که در نهایت غیرقابل حل شدن هستند.
دلیل متداول دیگر در عدم موفقیت مشاغل کوچک، کمبود قدرت کسب و کار از طرف تیم مدیریت یا صاحب آن کسب و کار کوچک است. در برخی موارد، صاحبان مشاغل تنها شخص در سطح ارشد شرکت هستند، به ویژه هنگامی که کسب و کار در یکی دو سال اول فعالیت خود است. گرچه گفته شده مالک ممکن است مهارت های لازم برای ایجاد و فروش یک محصول یا خدمات مناسب را داشته باشد، اما آنها اغلب فاقد ویژگی های یک مدیر قوی هستند و وقت کافی برای نظارت بر سایر کارکنان را ندارند. بدون داشتن یک تیم مدیریت اختصاصی، صاحب کسب و کار پتانسیل بیشتری برای اداره ی نا صحیح و مدیریت جنبه های خاص تجارت، اعم از مالی، استخدام یا بازاریابی دارد.
صاحبان مشاغل هوشمند فعالیتهایی را که عملکرد خوبی ندارند و یا وقت کمی برای انجام موفقیت آمیز دارند، به دیگران واگذار می کنند. تیم مدیریتی قوی یکی از اولین مواردی است که یک کسب و کار کوچک برای ادامه فعالیت در آینده به آن نیاز دارد. برای صاحبان مشاغل مهم است که از افکار و دغدغه هایی در مورد عملکرد کسب و کار، کارمندان فعلی و آینده و محصولات یا خدمات راحت باشند و آن را به دیگران واگذار نمایند تا بتوانند بر روی اهداف و برنامه های مهم تر سازمان تمرکز نمایند. ازین رو سیستم سازی در کسب و کار ضرورت می یابد. چرا که در این صورت فشار کار از روی مدیران برداشته شده و فعالیت ها بدون حضور مدیر نیز به درستی پیش می روند. پس صاحبان کسب و کار زمان بیشتری در اختیار دارند تا بر روی اهداف و برنامه های اساسی تر شرکت تمرکز نمایند.
بیشتر بخوانید: چرا سیستم سازی در مدیریت ضروری است؟
3. برنامه ریزی تجاری بی اثر
مشاغل کوچک معمولاً قبل از شروع به فعالیت، از اهمیت برنامه ریزی موثر کسب و کار چشم پوشی می کنند. یک طرح تجاری سالم باید حداقل شامل مواردی از جمله شرح واضح تجارت، نیازهای مدیریتی و کارمندی فعلی و آینده، فرصت ها و تهدیدها در بازار گسترده تر، نیازهای سرمایه ای از جمله جریان نقدی پیش بینی شده و بودجه های مختلف، ابتکارات بازاریابی و تجزیه و تحلیل رقبا باشد. صاحبان مشاغلی که قبل از شروع فعالیت ها نتوانند از طریق یک برنامه ریزی دقیق نیازهای کسب و کار را برطرف کنند، کسب و کار کوچک خود را برای چالش های جدی راه اندازی می کنند. به همین ترتیب، مشاغلی که به طور منظم یک طرح تجاری اولیه را مرور نمی کند یا شرکتی که آماده سازگاری با تغییرات بازار یا صنعت نیست، در طول عمر خود با موانع بالقوه غیرقابل حل روبرو می شود.
برای جلوگیری از مشکلات مرتبط با برنامه های تجاری، کارآفرینان باید قبل از تأسیس شرکت درک درستی از صنعت و رقابت خود داشته باشند. مدل تجاری و زیرساخت های خاص یک شرکت باید مدت ها قبل از ارائه محصولات یا خدمات به مشتریان ایجاد شود و جریان های درآمد بالقوه باید از قبل، خیلی واقع بینانه پیش بینی شوند. ایجاد و حفظ یک طرح کسب و کار برای اداره طولانی مدت یک شرکت موفق کلیدی است. دانستن مزایای مدیریت دانش به شما کمک می کند تا برنامه تجاری موفق تری را ایجاد نمایید.
4. استفاده نا درست بازاریابی
صاحبان مشاغل معمولاً از نظر سرمایه مورد نیاز، دستیابی به مخاطب هدف و پیش بینی دقیق نسبت تبدیل، خود را برای نیازهای بازاریابی یک شرکت آماده نمی کنند. وقتی شرکت ها هزینه کل کمپین های اولیه بازاریابی را دست کم می گیرند، تأمین مالی یا هدایت مجدد سرمایه از سایر بخشهای تجاری برای جبران کسری مشکل ممکن است دشوار باشد. از آنجا که بازاریابی جنبه اساسی هر تجارت در مراحل اولیه است، لازم است شرکت ها اطمینان حاصل کنند که بودجه های واقعی را برای نیازهای فعلی و آینده مراحل بازاریابی ایجاد کرده باشند. به همین ترتیب، داشتن پیش بینی های واقع بینانه از نظر میزان دسترسی مخاطبان و نسبت تبدیل فروش برای موفقیت در کمپین بازاریابی، حیاتی است. مشاغلی که این جنبه های استراتژیهای بازاریابی صحیح را درک نمی کنند، بیشتر از شرکتهایی که وقت خود را صرف ایجاد و اجرای کمپین های موفق و مقرون به صرفه می کنند، شکست می خورند.
در صورت نیاز به دریافت مشاوره راه اندازی کسب و کار جدید، می توانید از طریق لینک زیر با مشاورین ما در پاوینو در ارتباط باشید.
درخواست مشاوره
بیشتر بخوانید: راه های ارتقای مدیریت در سیستم خدمات مشتری